پنجولی از آن گربههای خانگی معمولی نیست؛ او امپراتور سیارهی دیگری است که به زمین تبعید شده. او بدجنس است، حیلهگر است، نابغه است… و دلش چه بخواهد و چه نخواهد، قرار است دوست صمیمی راج بنرجی شود.
پنجولی زمانی همهچیز داشت: پنجههای تیز، پشمهای نرم و میلیاردها گربهی جنگجویِ زیردست که به عنوان والاترین امپراتور اعظمِ سیارهی جبعهشنعی به آنها حکومت میکرد. اما وقتی از حکومتش عزل شد، بدترین مجازات ممکن در انتظارش بود: تبعیدشدن به سیارهای ناچیز در ناحیهی دورافتادهای از کهکشان؛ سیارهی زمین.
راج زمانی همهچیز داشت: در آپارتمانی باحال در بروکلین زندگی میکرد، سه تا از دوستانش همسایهاش بودند و پیتزافروشی و کمیکفروشی در چندقدمیاش. اما زمانی که مادرش شغل جدیدی پیدا میکند و او مجبور میشود به شهر البا در ایالت اورگان نقلمکان کند، ناگهان همهچیز تغییر میکند. حالا اوایل تابستان است، او هیچ دوستی ندارد و بدتر از همه، باید به اردوی طبیعت برود.
اما زمانی که زنگ خانهشان به صدا درمیآید و گربهای با ظاهری عجیب روبهروی راج ظاهر میشود، او فکر میکند که شاید اوضاع آنقدرها هم بد نباشد…





دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.